تحولات منطقه

در چند سال اخیر فیلم هایی با موضوع فرزندآوری و بحران جمعیت توسط فیلمسازان مستقل یا به سفارش نهادهای سینمایی ساخته شده اما تعدادشان اندک بوده است.

فیلم‌سازی درباره «فرزندآوری» سخت است / خودی و غیرخودی دانستن هنرمندان به ضرر جامعه خواهد بود
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، یکی از جدیدترین این آثار، کمدی اجتماعی «دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد. قصه فیلم درباره مریم و سهیل زوج جوانی که سودای مهاجرت در سر دارند و با وجود توصیه‌های پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری می‌کنند تا اینکه پدر مریم تصمیم می‌گیرد مبلغی را که از خواهرش به ارث برده، بین نوه‌هایش تقسیم کند. سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می‌گیرند بچه‌دار شوند. این فیلم که با حمایت بنیاد روایت فتح و بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده، مهرماه امسال اکران می شود. همزمان با روز ملی جمعیت با محسن شیرازی، تهیه کننده «دو روز دیرتر» درباره موضوع فرزندآوری و دغدغه بحران جمعیت در سینمای ایران گفت و گو کردیم که می خوانید.

محسن شیرازی
محسن شیرازی

چقدر مسئله فرزندآوری برای تهیه کنندگان بخش خصوصی و نهادهای دولتی تولید فیلم، دغدغه مهمی است؟

تولید فیلم در بخش خصوصی، شرایط متفاوتی نسبت به تولیدات دولتی دارد که دغدغه شخصی، مسوولیت اجتماعی، سناریوی خوب، عوامل تولید، بازگشت سرمایه و سودآوری در آن مهم است مگر اینکه مجموعه هایی صرف عمل به مسوولیت اجتماعی، آثاری را بی توجه به مسائل اقتصادی بسازند. امروز مسئله جمعیت، دغدغه حاکمیت و بسیاری از مردم است و سینماگران باید سراغ سناریوهای جذاب و اثرگذاری در این موضوعات بروند و کار توسط کارگردانهای کاربلد و حرفه ای ساخته شود. ضمن اینکه مواجهه نهادهای دولتی و حاکمیتی هم در مواجهه با آثاری درباره فرزندآوری، با خرد و عقلانیت بیشتری باشد مثلا ما برای ساخت «دو روز دیرتر» با مشکلاتی مواجه بودیم، می گفتند چرا شوخی جنسی دارید! وقتی فعل فرزندآوری، عمل جنسی است چطور درباره آن صحبت کنیم که عده ای از آن برداشت شوخی جنسی نکنند! اینقدر سختگیری، دست نویسنده را در نگارش اثر می بندد. به همین دلیل نویسنده ها سراغ این موضوعات نمی روند. از سوی دیگر با توجه به استقبال مخاطبان سینما از ژانر کمدی، چنین آثاری اگر فضای طنز و شاد داشته باشند مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند و می توان به بازگشت سرمایه هم امید داشت. از سوی دیگر این فضا بایستی امیدوارکننده باشد و به این موضوع استراتژیک، نگاه جدیدی داشت تا مخاطب استقبال کند.

آیا ورود نهادهای فرهنگی و سینمایی به چنین موضوعاتی به آن آثار برچسب سفارشی نمی زند؟

نوع نگاه مدیران چنین نهادهایی در ساخت این آثار، مهم است مثلا بنیاد سینمایی فارابی به سمتی رفته که برایش مهم نیست فیلمهایش در گیشه با شکست روبرو شود یا نه! به طوریکه بودجه ساخت فیلمی ۷۰ میلیارد تومان است اما در اکران ۵ میلیارد تومان می فروشد یا فیلمی با ۱۶ میلیارد تومان می سازند ولی در گیشه ۶۰۰ میلیون تومان می فروشد! کسی هم نیست که حساب بکشد چرا این بودجه ها اینچنین مصرف می شود. تهیه کننده هایی هم سراغ این پروژه ها می روند که برایشان بازگشت سرمایه مهم نیست و فقط بودجه خواری می کنند. برای اینکه به کیفیت این آثار هم خدشه ای وارد نشود، دو سیمرغ هم در جشنواره فیلم فجر به آنها می دهند! با این رویه، ورود نهادهای دولتی به موضوعات مختلف از جمله فرزندآوری در تولید آثار بصری، نتیجه درستی ندارد. برای توجیه این رویه  که فروش در آن اهمیتی ندارد، به موضوعات ارزشی و سیاسی ورود می یابند که اگر مورد سوال قرار گرفتند عایدی ساخت این آثار چه بوده است بگویند که فلان شعار سیاسی یا فلان موضوع ارزشی را مطرح کرد در حالیکه عواید فرهنگی و اجتماعی فقط با ساخت آثار خوب و اثرگذار اتفاق می افتد.

گفت و گو با تهیه کننده «دو روز دیرتر»: فیلم سازی درباره «فرزندآوری» سخت است

پرداختن به موضوع فرزندآوری در شرایط امروز که با بحران جمعیت روبرو هستیم کار سختی است، چقدر آثار سینمایی و تلویزیونی در پرداختن به این موضوع منطبق با دغدغه های واقعی مردم هستند؟

نگاه به چنین موضوعاتی باید جامع باشد و تولید اثر براساس سناریوی خوب و قابل قبول انجام شود. موضوع فرزندآوری، نه تنها به عنوان یک قصه مستقل و اصلی که به عنوان یک موضوع فرعی در بسیاری از فیلم ها و سریالها قابل پرداخت است. اگر اهمیت و دغدغه جامعه فیلمنامه نویسان به موضوع فرزندآوری، بیشتر باشد می شود سناریوهای جذاب و خوبی نوشت اما باید از شعارزدگی فاصله گرفت. نمی توان بدون توجه به مسائل معیشیتی و هزینه های اقتصادی فرزندآوری به این موضوع پرداخت. ما در «دو روز دیرتر» تمام تلاشمان را کردیم که از شعارزدگی فاصله بگیریم. هر مسئله استراتژیک و مهم کشور را باید از سیاسی کاری دور کرد تا دسته بندی ایجاد نشود که مثلا فقط حزب اللهی ها یا طرفداران دولت به موضوع فرزندآوری می پردازند. اگر این دسته بندی ایجاد شود چنین مسئله مهمی، تباه می شود چون بسیاری از نویسندگان مستقل  از ورود به این موضوع پرهیز می کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم مدیریت سینمای ایران در چهار دهه گذشته به سمتی رفته که  گویی مخاطبان سینما، همسوی با حاکمیت نیستند و کسانی به سینما می روند که مثلا در انتخابات شرکت نمی کنند. در این سالها هم  تولیدات نهادهایی مثل فارابی، اوج، حوزه هنری و روایت فتح (به جز چند انیمیشن برای مخاطبان کودک و نوجوان) بازگشت اقتصادی نداشتند. متاسفانه آثار این نهاد، هیچکدام پول خودشان را درنیاوردند چه رسد به سودده بودن بنابراین مخاطب سینما، مثل ما فکرنمی کند و آثار ما برایش جذاب نیست. ضمن اینکه برای این نهادها هم اهمیتی ندارد که مخاطب، آثارشان را ببیند یا نه. فیلمی که ۷۰ میلیارد تومان هزینه ساخت آن شده است باید بالای صد میلیارد تومان بفروشد اما کدامیک از فیلم های ارگانی، اینقدر فروش داشته اند؟! مدیریت سینما باید به این فکر کند که سبد مخاطبانش را توسعه دهد. اگر فیلمی ساخته شود که همسو با طرز فکر قشری از جامعه است، آن قشر بایستی به سینما برود و آن فیلم را ببیند نه اینکه نهادهای دولتی، فیلمی را منطبق با یک جریان فکری در جامعه بسازند که طرفداران آن جریان فکری، اصلا پایشان را به سینما نمی گذارند! این مسائل باید در مدیریت کلان سینما بررسی شود.

آیا موضوع فرزندآوری در اولویت تولیدات نهادهایی مثل فارابی، اوج، حوزه هنری، روایت فتح و ... است؟

بنظر می رسد که اگر سناریوی خوبی باشد به آن ورود پیدا کنند. فیلم ساختن درباره «فرزندآوری» سخت است، پرداختن به موضوعاتی مثل سقط جنین و ناباروری، فیلم را تلخ و سیاه می کند. اگر قرار باشد فیلم کمدی در این باره بسازید، متهم به شوخی های جنسی می شوید! مدیران سینمایی باید تکلیفشان را با این موضوع روشن کنند و سعه صدر بیشتری در مواجهه با آثاری از این  دست داشته باشند.  متاسفانه بسیاری از نظام مسائل ما مبتلا به سیاه نمایی یا سفیدنمایی شده است در حالیکه باید به ابعاد مختلف آن موضوع فکر کرد. نهادهای فرهنگی و سینمایی بایستی نظام مسائل را به درستی برای سازندگان و فیلمنامه نویسان تببین کنند.

سینمای ایران خواسته یا ناخواسته به سمت فضای رادیکالیسم در میان هنرمندان و حتی سفارش دهندگان رفته است، این اتفاق به مخاطبان هم دارد سرایت می کند یعنی برخی برای تماشای یک فیلم، پیش از همه به فهرست عوامل سازنده نگاه می کنند یا اگر فیلمی با حمایت نهاد دولتی ساخته شده باشد آن را تماشا نمی کنند، دلیلش را چه می دانید؟

نتیجه بی توجهی به مردم، تشدید رادیکالیسم است اینکه برای مدیران مهم نباشد مردم تلویزیون ببیند یا نه، به سینما بروند یا نه. دسته بندی هنرمندان هم به دلیل سیاست های غلط مدیران سینما و تلویزیون است. برچسب زدن به هنرمندان و خودی وغیرخودی کردن آنها به ضرر جامعه است. تقویت پایگاه نیروی انسانی هنرمندان انقلابی، خوب است ولی نمی توان تولید آثار حرفه ای و مهم را به نیروهای تازه کار و کم تجربه سپرد. سرمایه گذاری کلان روی نیروهای کم تجربه، اشتباه است چون مخاطب در مواجهه با آثار ارگانی به این نتیجه می رسد اگر به جای ساخت این فیلم که چند ده میلیارد تومان هزینه تولیدش شده، چند دست جهیزیه برای زوج های کم بضاعت تهیه می شد، عواید بیشتری داشت. اگر وضعیت به اینجا برسد، اشتباه است و باید برای برون رفت آن تدبیر کرد. آثاری که با حمایت نهادهای دولتی ساخته می شود اگر در گیشه، منفعت مالی ندارند باید عواید و آثار اجتماعی داشته باشد مثلا فیلم «موقعیت مهدی» پول خودش را برنگرداند اما تا مقطعی «آقا مهدی آقا مهدی» سر زبانها بود و عده از جوانها با شخصیت شهید مهدی باکری ارتباط برقرار کردند. در آرای مردمی جشنواره فیلم فجر هم مورد استقبال قرار گرفت چون فیلم نگاه هنری و خوبی داشت اما الان فیلم های پرهزینه ای ساخته می شود که عواید و آثار اجتماعی آن قابل بحث است و مدیران سینمایی بایستی در این باره تجدید نظر کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.